دردها در سينه ام بود ونگفتم يا علي// شكوه را بعد از نبي در دل نهفتم ياعلي
بعد بابايم مدينه بيوفايي پيشه كرد// طعنه و زخم زبان بيحد شنفتم يا علي
سيلي دشمن و ميخ در و آتش جملگي// رين سبب حتي زتوهم روگرفتم ياعلي
وعده ام داده پدر اول من آيم نزد او //بعد از او حتي شبي بي غم نخفتم يا علي