سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  السلام علیک یا اباصالح المهدی
فرستاده تو میزان خرد تو را رساند و نامه‏ات رساتر چیزى است که از سوى تو سخن راند . [نهج البلاغه]
کل بازدیدهای وبلاگ
192250
بازدیدهای امروز وبلاگ
23
بازدیدهای دیروز وبلاگ
1
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
السلام علیک یا اباصالح المهدی
مدیر وبلاگ : منصور[35]
نویسندگان وبلاگ :
عاشق[0]

لوگوی وبلاگ
السلام علیک یا اباصالح المهدی
فهرست موضوعی یادداشت ها
ابوبکر . حدیث . روایت . شبهات . شبهات حدیثی . شیعه . صنمی قریش . عمر . لعنت . وهابیت .
بایگانی
مناجات با خدا
شناخت فرقه ضاله وهابیت و نفی عقایدشان
حضرت زهرا-سلام الله علیها-
امام حسین-علیه السلام-
مناسبت ها
اوقات شرعی
لینک دوستان

هیات محبان بقیه الله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
.:: رمز موفقیت ::.
گل نرگس...مهدی فاطمه
ولایت
لاله معروف
زیر آسمان خدا
یعسوب
پخش زنده از حرم امام حسین
پخش زنده از بین الحرمین
پخش زنده از حرم حضرت عباس
سرزمین نور
ته آسمان
انجمن وبلاگ نویسان عاشورایی
دوستداران و عاشقان یوسف فاطمه زهرا
تا جمعه ظهور
کانون وبلاگ نویسان مذهبی
شناخت روستای حداده دامغان
تنها ترین یتیم
نسیم کربلا
تموم هستیه من......انتظار
دست نوشته های یک احمد
عشق واقعی
عــطــر نــرگــس
امید انتظار من
حرف های خودمانی
خدایا یاریم کن
امام معصوم
دایرکتوری وبلاگ های قرآنی
اریستیسکا
یاس کبود
حزب الله
بخوان و بالا برو
حاج عبدالرضا هلالی
طریق خدا
کجایند مردان بی ادعا
شیعه شدگان
نگاه نو
عارفانه ها و عاشقانه های مرحوم دولابی
از شیعه بپرسید
اثبات حقانیت امیر المومنین
سالار شهیدان
راهیان نینوا
هر کی به هر جا رسید با دلش رسید
اعتراض به حملات وحشیانه رزیم غاصب صهیونیستی به غزه
پایگاه اسلامی مناجات
ضیافت آسمانی
زمینه سازی برای بازسازی بقیع
محاکمه
نهج البلاغه
دلتنگ
سربازان ولایت
فدایی سید خراسانی
حمیدرضا فلاح

لوگوی دوستان







اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   منصور  

عنوان متن دعای صنمی قریش چهارشنبه 88 اردیبهشت 2  ساعت 2:45 صبح

در کتاب بحارالانوارجلد 85 صفحه 240 از مصباح کفعمی نقل شده است که دعای صنمی قریش دعائی عظیم الشأن و بلند مرتبه است و ازاسرار مشکله و بهترین اذکار است . عبدالله ابن عبّاس از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت در قنوت نماز آنرا می خواندند و شبها و روزها و سحرها بر آن مواظبت داشتند و بعضی از علما نوشته اند خواندن این دعا برای بر آمدن حوائج وخواسته ها مجرب است و روایت شده است که خوانند? این دعا مانند کسی است که در رکاب رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در جنگ بدر احد و حنین هزار تیر انداخته است .

این هم ترجمه این دعای نورانی :

*أللَّهُـمَّ صَـلِّ عَـلی مُـحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَـمَّـدٍ
خداوندا درود بفرست بر محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)

 

* أللَّهُمَّ العَـن صَنَمی
و لعـنت کن دو بـت


قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا اللَّذَینِ
قریش دو مشرک آنرا، و دو سرکرده ضلالت را، و آن دو دروغ پرداز را،
دختر آنان را،

 

خالَفا أمرَکَ وَ أنکَرا وَحـیَکَ وَ جَـحَدا إنعـامَکَ وَ عَـصَیا
کسانیکه فرمانت را زیر پا نـهادند، و وحی تو را نپـذیـرفتند، و نعـمت رسولت را
انکار کردند، و نافرمانی


رَسِولَکَ وَ قَـلَّبا دینَکَ وَ حَرَّفا کِتابَکَ وَ عَـطَّلا أحکامَکَ
پیامبرت را کردند، و دینت را واژگون نمودند، و قـرآنـت را تحـریف کردند، و احکام تو را
بی ثمر گذاردند

 

وَ أبطَلا فَـرائِضَکَ وَ اَلحَدا فی آیاتِکَ وَعـادَیا اَولِیائِکَ وَ
و تـباه کردند احـکام واجـب تو را، و از درستیزگی با آیاتت برآمدند، و دشمنی کردند
با دوستانت

 

والَیا أعدائَکَ وَخَرَّبا بِلادَکَ وَأفـسَداعِبادَکَ.*أللَّهُ مَّ العَـنهُما
و دوستی کردنـد با دشمـنانـت، و شهـرهـای تو را ویـران ساخـتند، و بـندگانت را به
فساد کشاندند، خدایا لعنت کن آن دو

 

وَأتباعَـهُما وَاَولِیآءَهُما وَاَشیاعَهُما ومُحِبّیهِما فَـقَـد أخرَبا
و پیروانشان و یارانشان و گرویدگان به آندو و دوستانشان را،زیرا آندو ویران ساختند

 

بَیتَ الـنـُّبـُوَّةِ وَرَدَما بابَهُ وَنَقَـضا سَقـفَهُ وَ ألحَـقا سَـمـآئَهُ
خانه وحی را، و در آن را کاملاً بستند، و شکست سقف آن را، و آنرا زیر و رو کردند،


بِأرضِهِ وَعالِیهُ بِسافِـلِهِ وَ ظاهِرَهُ بِباطِـنِهِ وَأستَاصَلا أهلَهُ
و بالا و پایین آن را یکی کردند، و ظاهـر و باطنش را ویران کردند، و اهـل آن را از بیخ
برانداختند


وَ أبادا أنصارَهُ وَ قَتَلا أطفالَهُ وَ أخلَیا مِنبَرَهُ مِن وَصِیِّهِ وَ
و یاوران آن را هلاک کردند، و کودکانـشان را کشتند، و منبر نبوت را از وصیّ نبی و

 

وارِثَ عِلمِهِ وَجَحَدا إمامَتَهُ وَأشرَکا بِرَبِّهِما فَعَـظِّم ذَنبَهُما
وارث پـیـامبر، تـهی کردند، و انـکـار کردند امـامت وصیّ پیامبر را، و مـشرک به خدا
شدند، پس خدایا گناه آن دو را بزرگ شمار

 

وَ خَلِّدهُـما فی سَقَرٍ وَ ما أدراکَ ما سَقَـرٍ لاتُبقی وَ لاتَذَر.
و برای همیشه در جهنم سقر جایشان بده، جهنمی که بندگان نمی توانند شدت
عذابش را درک کنند، جهنمی که نه چیزی را باقی میگذارد و نه رها میسازد.

 

*أللَّهُمَّ العَـنهُم بِعَـدَدِ کُلِّ مُنکَرٍ أتَوهُ وَ حَقٍّ أخفَـوهُ وَ مِـنـبَرٍ
خدایا آن دو و پیروانشان را به عـدد هـر کار نـاروایی که انجام دادند لـعنـت کن، و به
عدد هر حقی که مخفی داشتند، و هر منبری که

 

عَلَوهُ وَ مُؤمِنٍ أرجَوهُ وَ مُنافِقٍ وَلَّوهُ وَ وَلِّیٍ آذَوهُ وَطَـریدٍ
به ظلـم بر آن بالا رفتند، و هر مـؤمنی که تبعیدش کردند، و هر مـنـافقی که به کار
گماردند، و هر دوست خدا که آزردند، و هر تبعید شده ای که

 

آوَوهُ وَ صادِقٍ طَـرَدُوهُ وَ کافِـرٍ نَصَـرُوهُ وَ إمامٍ قَهَـرُوهُ وَ
پناهش دادند، و هر راستـگویی که راندند، و هر کـافری که یـاری کردنـد، و هـر امام
بر حقی که مقهورش کردند

 

فَرضٍ غَـیَّرُوهُ وَ أثَرٍ أنکَرُوهُ وَ شَرٍّ آثَرُوهُ وَ دَمٍ أراقـُوهُ وَ
هر واجبی که آن را تـغیـیر دادند، و هـر دلیلی که انکـارش کردنـد، و هـر امر زشتی
که اختیار کردند، و خون هایی که به ناحق ریختند و

 

خَبرٍ بَدَّلُوهُ وَ کُفـرٍ نَصَبوه وَ إرثٍ غَصَبُوه وفَیءٍ اقتَطَعُوهُ
هر کار نیکی که آن را عوض کردند، و هر کـفـری که به پا داشتند، و هر ارثـی که به
زور گرفتند، و هر غنیمتی که به ناحقّ ملک خود ساختند

 

وَ سُحتٍ أکَلُوهُ وَ خُمسٍ أستَحَلُّوهُ وَ باطِلٍ أسَّسُوهُ وَ جَورٍ
و هر مال حـرامـی که خوردند، و هـر خمسی که برای غـیر اهـلش حـلال شمردند،
و هر خلاف واقعی که اساس آن را نهادند، و هر ستمی که

 

بَسَطُـوهُ وَ نِـفاقٍ أسَرُّوهُ وَغَـدرٍ أضمَرُوهُ وَ ظُـلمٍ نَشَـرُوهُ
گسترش دادند، و هر نـفـاقی که پنهان داشتند، و هر نیرنگی که انجـامش را به دل
گرفتند، و هر ستمی که آن را پراکندند

 

وَ وَعدٍ أخلَفُـوهُ وَ أمانٍ خانُـوه وَ عَهـدٍ نـَقَـضُـوهُ وَ حَـلالٍ
و وعده هایی که بدان وفا نکردند، و امان دادنی که خیانت کردند، و پیمان هایی که
شکستند، و حلال هایی که

 

حَرَّمُوهُ وَحَرامٍ أحَلُّوهُ وَ بَطنٍ فَتَّقُوهُ جَنینٍ أسقَطُوهُ وَضِلعٍ
تحریم نمودند، و حرام هایی که حـلال کردند، و پهـلوهایی که شکافتند، و جـنـینی
که سبب سقط آن شدند و استخوانی که

 

دَقُّوهُ وَ صَکٍّ مَزَّقُـوهُ وَ شَملٍ بَدَّدُوهُ وَعَـزیزٍ أذَلُّوهُ وَ ذَلیلٍ
شکستند، و هر سندی که آن را دریدند، و هر اجتماعی که پـراکندند، و هر عـزیـزی
که خوارش کردند، و هر خواری که

 

أعَزُّوهُ وَ حَقٍّ مَنَعُـوهُ وَ کِذبٍ دَلَّسُوهُ وَ حُکمٍ قَلَّبُوهُ وَ إمامٍ
عـزت بخـشیـدند، و هر حـقی کـه از صـاحبانش باز داشتند، و هر دروغـی که آن را
راست جلوه دادند، و هر حکمی که آن را وارونه کردند، و هر امامی که

 

خالَفُوهُ.أللّهُمَّ العَـنهُم بِکُلِّ آیَةٍ حَرَّفُـوها وَ فَریضَةٍ تَرَکُوها
مخالـفـتش کردند، خدایا لـعـنـت کن آنان را به عـدد هـر آیه ای که آن را تغییر دادند،
و هر واجبی که آن را ترک کردند

 

سُنَّةٍ غَیَّرُوها وَ رُسُومٍ مَنَعُـوها وَ أحکامٍ عَطَّلُوها وَ بَیعَةٍ
و هـر روش پـسندیده ای که تغیـیرش دادند، و نشـانه های روشنی که جلـوگیـرش
شدند، و احکامی که بی نتیجه گردانیدند، و هر بیعتی که

 

نَکَـثـُوها وَ دَعـوَی أبطَــلُوها وَ بَـیـِّنَةٍ أنکَـرُوها وَ حـیـلَةٍ
آن را شکستند،و هر ادعای حقی که آن را نپذیرفتند، و هر شـاهد عادلی که انکار
آن کردند، و هر نیرنگی که

 

أحـدَثـُوها وَ خِـیانَةٍ أورَدُوها وَ عَـقـَبَةٍ إرتَـقُـوهـا وَ دِبابٍ
آن را اخـتـراع کردند، و هر خیـانـتی که وارد دیـن کردند، و هر گردنه ای که بالای آن
رفتند(برای کشتن پیامبر"ص") و مشک های خشکی که

 

دَحرَجُوها وَأزیافٍ لَزِمُوها وَ شَهـاداتٍ کَتَمُـوها وَ وَصِـیَّةٍ
آن را غلطاندند، و هر تـقلبی که مـقیّد به او بودند، و هـر امـری که شاهد آن بودند،
و هر وصیتی که

 

ضَیَّعُوها.أللّهُمَّ العَنهُما فی مَکنُونِ السِّرِ وَ ظاهِرِ العَلانِیَةِ
آن را تضییع نمودند. خـدایـا لـعنـت کن آن دو (عـمر و ابوبکر"لعنة الله علیهما") را در
پنهان نهان و آشکار ظاهر

 

لَعـناً کَثـیـراً أبَـداً دائـماً دآئِـباً سَرمَـداً لا إنقِـطاعَ لِأمَـدِهِ وَ
لعنتی زیاد، پیوسته، مدام، بی ابتدا و بی انتها، لعنتی که زمانـش پایانی ندارد و

 

لا نَـفـادَ لـِعَـدَدِهِ لَعــناً یَغـدُو أوَّلُهُ وَ لایـَرُوحُ آخِـرُهُ لَهُم وَ
عددش را انتـهـایی نیست، لـعـنـتی که آغـازش را صـبحی باشد ولی انجامـش را
شبی نباشد، لعنت تو باد بر آنان و

 

لِأعـوانِهِم وَ أنصارِهِم وَ مُحِبّیهُم وَ مُوالیهِم وَ المُسَّلَمینَ
یارانـشان و مـدد کـارانشـان و دوسـتـانـشان و مـرتـبطین با آنان و کسانی که خود
را در اختیار آنان گذاشته اند

 

لَهُـم وَ المـآئِلـینَ إلَـیهِـم وَ النَّـاهِـضـیـنَ بِـاحـتِجـاجِهِـم وَ
و به آنان مـایـلنـد، و کـسـانی که ادعــاهـای بی اسـاس آنــان را عَــلَــم کـردنـد، و

 

الـمُــقـتـَدیـنَ بِکَـلامـِهـِـم وَ الـمُــصــَدِّقـیـنَ بِـأحکـامِـهِـم.
پـیـروی کـردنـد از سخـنـان آنان، و قــضـاوت هــای بـاطـل آنـان را تـصـدیق نـمـودند.

 

ثُمَّ قُل أربَعَ مَرّاتٍ:
سپس چـهـار مـرتـبـه بگو:

 

ألـلـّهُـمَّ عَــذِّبـهُـم عَــذابـاً یَـسـتَـغـیـثُ مـِنـهُ أهـلُ الـنّـارِ.
آمینَ رَبَّ العالَمینَ.

خداوندا عذاب فرما آنانرا،عذابی که استغاثه وفریاد اهل آتش ازآن عذاب بلندست.
آمین رب العالمین.


 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   منصور  

عنوان متن عاشورای غزه دوشنبه 86 اسفند 13  ساعت 7:16 عصر

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
کاروان حسین ابن علی به کربلا رسیده است... دیگر آب نیست... و عصر عاشوراست.
چقدر زود دیر می شود.
مهدی قائم امروز در غزه ایستاده است و ندا سر می دهد که هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی؟ او ایستاده است و کاروان او امروز در غزه خیمه ها را پهن کرده است.
ندای خمینی را نشنیدیم که راه قدس از کربلاست و با هزار اسرائیلیات ترجمه کردیم که در هیجان جنگ بودیم و چیزی گفتیم. حال ای کسانی که نشنیده اید ندای زاده زهرا را بشنوید...
امروز عاشورا است و وقت امتحان مسلمین! چه کرده ایم؟
ندای امام موسی صدر را نشنیده اید؟ یا للمسلمین گفتارمان؟ کردارمان؟ رضایتمان؟ سکوتمان؟ کدام مهدی فاطمه را امروز نتها گذاشته است. نکند می خواهید مختار شوید به نوشدارو بعد از مرگ سهراب روی بیاورید که بله حاج آقا عملکرد ما خیلی خوب بود و ان شاء الله خدا توفیق ما را افزون کند.
چه کرده ایم؟

 

حداکثر تلاشمان این بوده است که ارگانی فشل را فرا خوانده ایم که سر و ته اش با یکدیگر نمی خواند. از این ارگان چه می خواهیم؟ آیا آرزوی ما از این ارگان همان آرزوی مختار نیست؟ که پسفردا بگوییم ما که سعی خود را کرده ایم...
همه ما می دانیم که انتهای این همایشها چیست. محکوم می کنند... رفیقی لوتی دارم که زبانش قفل و بست کمتری دارد و در این گونه موارد بهترین جواب را می دهد...
اما انتظار از چنین ارگان هایی چیست؟

1- شکست عملی حصر اسرائیل:
غزه سرزمینی است که ارتباط زمینی با مصر دارد و ارتباط دریایی با مدیترانه
هر چند که حسین ابن علی از کسی اسب نخواست؟؟؟

2- استفاده از حربه های اقتصادی برای تحت فشار گذاشتن جهان برای عکس العمل
البته لازم به تذکر است این روش هانی است اما با خیانت و ترس قوم خود موجه شد و چون مسلم ابن عقیل به شهادت رسید.

3- تحت فشار گذاشتن دوستانی که دست دوستی به سمت اسرائیل بلند کرده اند.
که مرحوم امام رضوان الله علیه بارها خطر دوستی با ایشان را چون رهبر فرزانه انقلاب هشدار داده است. اما کجاست گوش شنوا...
اما راه امام چه بود؟
چرا ما از یاد برده ایم که راه قدس از کربلا می گذرد؟
چرا ما از یاد برده ایم که امام ارگان های بین المللی را خدعه ای پست می دانستند و کاربرد آنها را در تضییع حق مستضعفین دنیا می دانستند؟
چرا ما از یاد برده ایم که جغرافیا نداریم؟
چرا ما از یاد برده ایم که دائم در معرض تکلیف خدای باری و تعالی هستیم؟
اما از ما چه انتظار می رود؟

1- انتظار می رود در کربلا باشیم و ندای مهدی فاطمه را در غزه جواب دهیم.
اگر زهیر بودیم حسینی شویم. اگر بریر بودیم برسیم. اگر حر هستیم توبه کنیم. اگر در کربلا هستیم نرویم. اگر از اصحاب رسول هستیم برسیم نه در اربعین. چه رسد به اینکه مختار باشیم یا بدتر از آن عباسی...

2- شمشیر بکشیم و دشمن را مشغول خود کنیم تا نتواند به عاشورا برسد.
نه چون نصرانی فقط راوی باشیم...

اما ما چه کرده ایم؟


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   منصور  

عنوان متن السلام علیک یا اباعبدالله سه شنبه 86 دی 18  ساعت 10:50 عصر

بسم رب الحسین

سلام. دلم گرفته است، آسمان در گلویم زندانیست، دلم از مژه‌هایم جاریست، و چشمهایم در لحظه تاریخ، بی تو باریده است.
درمن، تمام بتهای تاریخ شکسته است، هر چند بت‌پرستان مدرن هر لحظه بتی را علم می‌کنند .
دلم، این" حسین آباد"، دیریست که بهانه تو را می‌گیرد و نامت را عاشق شده است. دلم برای تو تنگ شده است، نه از آن جهت که دردی دارم، بلکه بدان علت که بی دردی جهان، جوانی‌ام را پیر می کند.
جهان دوباره نام تو را میطلبد و کربلایت را، تا سربریده‌ات منزل به منزل خدا را نازل کند، و آینه در آینه نفست پژواک شود.

 

من، نه تو را زنجیر میزنم و نه برسینه می‌کوبم، بلکه تو را عاشقم تا دستم را بگیری و پس کوچه های روشن زندگی را راهنمایم باشی.
نام تو خورشیدی است که زمین با تمام کوههایش به طوافش احرام بسته است. من تو را نه می‌گریم و نه می‌خندم، می‌گریم برچشمهایم که جز تو را دیده است و می‌خندم به اشکهایم که جز به دنبال تو دویده است.
از تو همان"هیهات من الذله" کافیست، تا جهانی را شاه چراغ باشد و تمام درهای بسته را شاه کلید، و تمام زمینهای سرد را آفتابی که حیات را برویاند.
راستی تو در آن ظهر مقدس و گرما ریز، که هزار صبح تا قربانگاهش دویده‌اند، چه دیدی که نازکای گلویت هزار تیغ کج آیین را پاسخی درست شد؟
تو در آن خاک آسمانی، آن گودال سربلند چه چیز را تماشا شدی که سرشارتر از همیشه تا کوفه، تا شام، تا هر کجا که "ظلم آباد" است خدا را آیه آیه باریدی؟
توچه دیده ای که عاشق‌تر از همیشه خدا را رصد شدی؟
کدام جام ، سیرابت می‌کرد که دجله و فرات حقارت خود را گریستند و تا لبهایت بالا نیامدند؟
کدام خورشید در دلت میوزید که تمام شبها را یک تنه به مبارزه طلبیدی ؟
کدام دریای عطش در تو جاری بود که فرات هم پاسخگوی تشنگی‌ات نبود؟
تو در کدام ارتفاعی که هیچ بحری تا گلویت ارتفاع نیافت؟
تو در کدام باران باریدی، از کدام ابر مقدس، که جهانیان نام تو را بر لب ترانه می‌کنند؟ تو از کدام آسمان آمدی که روح بلند تو را هیچ قصیده‌ای گنجایش نیست؟

 

راستی، هنوز دوبیتی‌های چشمانت را چوپانان از هفت بند نی‌لبک خویش در دشت می‌بارند، و گلها به یاد تو از زمین، سرخ رو می‌رویند.
هنوز دریاها به یاد عطشانی تو، کف برلب و موج خیز تا ساحل می‌آیند تا در پایت بیفتند.
هنوز کوهها، پژواک "هل من ناصر" تو را به هم هدیه می‌دهند، و سنگدلی مردان بوزینه باز را نفرین می‌شوند.
ای مرد، ای حماسه‌ترین مرد، که ذکر نامت کافیست تا تمام پرندگان یکجانشین کوچ را تجربه کنند. که یادت کافیست تا تمام میکده‌های منجمد جهان به خروش درآیند، که زلالی‌ات دریاها را شرمنده‌ترین خواهد کرد، و چشمها در نبودنت از سکوت سرشارند، نام تو دهن به دهن می‌گردد و جهان شیرین می‌شود.
با یاد تو، آرامش جهان به هم می‌ریزد و یزید قابلیت لعنت پیدا می‌کند.
ای مرد بارانی، ببار! تا "صخره مرد" ها هم درسماع تو زلف پریشان کنند، و درختان سر به هوا، آواز سبز بخوانند.
ببار تا سنگ شکفتن را تجربه‌ای شیرین باشد، ببار تا بهار بیاید و گلها برای رقصیدن بهانه‌ای داشته باشند.
آینه مرد، همچنان بایست تا جهان به پای تو خود را بشناسد.

 

نام تو واژه‌ای است که ناگهان سلام را بر لبها جاری می‌کند. و آبها از ازل تا ابد شرمساریشان را برخاک می‌گریند.
تو کیستی که دستها از آسمان به یاد تو برسینه می‌بارند؟
تو کیستی که با ذکر تو زنجیرها تا شانه‌های زلال کودکان هبوط می کنند؟
بارانی از تو شهر را به خود مشغول کرده است، نام شریف تو دلها را تا مژه‌های سنگین بالا می‌آورد.
مهربان! من تو را بزرگتر از آن می‌بینم که اشکهایم لایقت شوند، تورا حاضرتر از آن می‌دانم که در فراقت ببارم.
تو را عاشقم آنسان که در قتلگاه خروشیدی، نه آنسان که خلقی تو را تشنه می‌بینند. تو را به خاطر ایمانت که سرشاری بهار را شرمنده کرده است، و عطشانی آگاهانه لبهایت که دریا را به خجالتی ابدی دچار نموده است، و زلالی رسالتت عاشقم.

 

 

مهربان! تو مظلومتر از کربلایی و کربلا مظلومتر از تو، تو در سراسر تاریخ هر روز شهید می‌شوی، امروز مظلومتر از دیروز و فردا مبادا که این جمله را به تجربه تکرار شوم.
باید به خودم بر گردم و در برابرت ببارم.

باید در این جهانی که گیاهان سربریده می‌رویند، و تمام درهایش دیوارند، و مردم فلق را تا شفق پشت به خورشید در حرکتند، تو را به نام بخوانم.
حسین واژه‌ای است که تمام آبها به یادش نوشیده می‌شود.


  نظرات شما  ( )

   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شبهات حدیثی
شروع دوباره وبلاگ
شفاعت انبیا
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ