سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  السلام علیک یا اباصالح المهدی
زیور دانش احسان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدهای وبلاگ
168217
بازدیدهای امروز وبلاگ
60
بازدیدهای دیروز وبلاگ
32
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
السلام علیک یا اباصالح المهدی
مدیر وبلاگ : منصور[35]
نویسندگان وبلاگ :
عاشق[0]

لوگوی وبلاگ
السلام علیک یا اباصالح المهدی
فهرست موضوعی یادداشت ها
ابوبکر . حدیث . روایت . شبهات . شبهات حدیثی . شیعه . صنمی قریش . عمر . لعنت . وهابیت .
بایگانی
مناجات با خدا
شناخت فرقه ضاله وهابیت و نفی عقایدشان
حضرت زهرا-سلام الله علیها-
امام حسین-علیه السلام-
مناسبت ها
اوقات شرعی
لینک دوستان

هیات محبان بقیه الله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
.:: رمز موفقیت ::.
گل نرگس...مهدی فاطمه
ولایت
لاله معروف
زیر آسمان خدا
یعسوب
پخش زنده از حرم امام حسین
پخش زنده از بین الحرمین
پخش زنده از حرم حضرت عباس
سرزمین نور
ته آسمان
انجمن وبلاگ نویسان عاشورایی
دوستداران و عاشقان یوسف فاطمه زهرا
تا جمعه ظهور
کانون وبلاگ نویسان مذهبی
شناخت روستای حداده دامغان
تنها ترین یتیم
نسیم کربلا
تموم هستیه من......انتظار
دست نوشته های یک احمد
عشق واقعی
عــطــر نــرگــس
امید انتظار من
حرف های خودمانی
خدایا یاریم کن
امام معصوم
دایرکتوری وبلاگ های قرآنی
اریستیسکا
یاس کبود
حزب الله
بخوان و بالا برو
حاج عبدالرضا هلالی
طریق خدا
کجایند مردان بی ادعا
شیعه شدگان
نگاه نو
عارفانه ها و عاشقانه های مرحوم دولابی
از شیعه بپرسید
اثبات حقانیت امیر المومنین
سالار شهیدان
راهیان نینوا
هر کی به هر جا رسید با دلش رسید
اعتراض به حملات وحشیانه رزیم غاصب صهیونیستی به غزه
پایگاه اسلامی مناجات
ضیافت آسمانی
زمینه سازی برای بازسازی بقیع
محاکمه
نهج البلاغه
دلتنگ
سربازان ولایت
فدایی سید خراسانی
حمیدرضا فلاح

لوگوی دوستان







اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   منصور  

عنوان متن یک نامه از خدا....... جمعه 86 تیر 22  ساعت 6:46 عصر

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.

یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.

متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.

بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی.

موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی.

 هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی...
 
از طرف...دوست و دوستدارت:خدا

  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شبهات حدیثی
شروع دوباره وبلاگ
شفاعت انبیا
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ