با سلام به دوستان عزیز و عذر خواهی از نبود چند روزه ام........ به لطف امام حسین_علیه السلام_و حضرت عباس_سلام الله علیه_عازم سرزمین عشق شدم.......
بعد از مرگ ابن تیمیه در سال 728ه در زندان تفکراتش تا پنج قرن بعد توفیقی در بین اهل سنت پیدا نکرد.تمام عقاید وی را علمای هم عصرش به چالش کشیدند تا اینکه در قرن دوازدهم بار دیگر افکار بسیط و خشک ابن تیمیه رونق گرفت.
سردسته ترویج افکار انحرافی ابن تیمیه,محمد بن عبدالوهاب نجدی بود.او در سال 1115ه. در شهر عیینه از توابع نجد به دنیا آمد و پدرش عبدالوهاب بن سلیمان قاضی شهر عیینه بود.
مرحوم سید محسن امین از محمود شکری الالوسی نقل میکند:ابن عبدالوهاب در شهر عیینه متولد شد و نزد پدرش فقه احمد بن حنبل را خواند.در دوران کم سن و سالی,سخنانی بر زبان راند که برای مسلمین شناخته شده نبود.(کشف الارتیاب-ص 8و9)
بعد از آنکه در عیینه توفیقی نیافت به مکه رفت و بعد به مدینه مسافرت کرد.چندی نزد شیخ عبدالله بن ابراهیم بن سیف به تحصیل پرداخت.در آنجا مردمانی دید که کنار قبر نبی مکرم اسلام به گریه و زاری پرداخته اند.وی این عمل را زشت دانست....
بعد از آنجا به نجد رفت و از آنجا رهسپار بصره شد تا به شام برود.در بصره نزد شیخ محمد المجموعی علم آموخت و اعمال اهل بصره را به انتقاد گرفت در نتیجه مردم وی را اخراج کردند.
بعد از مدتی به اقامتگاه پدرش"حریمله"رفت.در این شهر نیز اعمال مسلمین را زشت شمرد که با انتقاد پدر مواجه شد.او در زمان حیات پدرش کمتر افکار خود را بیان می کرد.....
ابن عبدالوهاب از مسائل دینی بسیار کم اطلاع و سطحی نگر بود.فتاوی وی نشانگر بی اطلاعی او از احکام شریعت است.
بعد از فوت پدر به اظهار عقیده پرداخت و آنچه مسلمین بر آن اتفتق داشتند زشت شمرد نتیجه این شد که کمر به قتل او بستند لیکن وی از حریمله به عیینه گریخت.
حاکم آنجا عثمان بن احمد بن معمر بود.محمد بن عبدالوهاب به او امیدواری داد که مردم نجد به اطاعت وی در آیند و عثمان در مقابل,اطاعت او را در ترویج عقایدش یاری کند.با مساعدت حاکم وی عقیده اش را علنی کرد و برخی از اهالی عیینه از او تبعیت کردند.
آنان قبه زید بن خطاب را خراب کردند و کارشان رونق گرفت.خبر به سلیمان بن محمد بن عزیز الحمیدی(حاکم اسماء)رسید.او نامه ای به عثمان نوشت و دستور قتل محمدبن عبدالوهاب را صادر کرد.
عثمان نیز او را از شهر بیرون کرد. محمدبن عبدالوهاب در سال 1160ه. به شهر درعیه رفت.این شهر,همان شهر مسیلمه کذاب و حاکم آنجا محمدبن سعود از قبیله عنیزه بود. ابن عبدالوهاب پیشنهادخود به حاکم عیینه را به محمد بن سعود گفت در نتیجه پیمان شومی شکل گرفت.
بعد از این هم پیمانی وهابی ها کشتار بی رحمانهای راه انداختند.مجوز این کشتارها فتوای بیشرمانه ی ابن عبدالوهاب بود.چرا که آل سعود از طریق شعارهای دینی او حاکمیت یافته بود و دعوت ابن عبدالوهاب از طریق شمشیر بود.پس آل سعود امیر و حاکم و ابن عبدالوهاب رئیس دینی شد.
جرقه های آتش وهابیت در اسلام از سوی استعمارگران انگلیسی ایجاد شد.امیران سعودی در طول دو قرن و نیم اخیر,پیوسته مروج مکتب وهابیت بوده اند و غالبا قبل از جنگ جهانی اول, منزوی شدند و از نجد گامی فراتر ننهادند.با فروپاشی حکومت عثمانی, استعمارگران در هر یک از مناطق تحت سلطه عثمانی ها دست نشانده ای قرار داد.به آل سعود نیز به خاطر خوش خدمتی نجد و حجاز رسید.
حرکت ارتجاعی سلفی گری در حرمین شریفین ضررهای بزرگی پدید آورد.وهابیان همه آثار اسلامی به جامانده از صدر اسلام را ویران کردند ولی در مقابل اسامی برخی مشرکان را احیا کردند.
.از همه عجیب تر قلغه خیبر و قلعه کعب بن اشرف یهودی در مدینه بازسازی شد و از ان نگهداری میشود.....
|