اشکال سوم:این اشکال در کتاب المنار اثر رشیدرضا مطرح شده است.وی گفته است:در عرف,حاکمی که نزد او شفاعت از مجرم می کنند,آن حاکم ظالم است و بر اساس روابط عمل می کند نه ضوابط.در این صورت هم می توان در اندیشه اش تصرف کرد که با دلایل فکر او را عوض کرد و هم می توان در انگیزه او تصرف کرد آن هم به صرف روابط دوستانه و یا اینکه حاکم عادل است در این صورت می توان در اندیشه وی تصرف کرد و در انگیزه نمی توان تغییر انجام داد.در حالی که هر دو گونه آن در مورد خدا باطل است,چون لازمه اش تصرف در اراده ی خداوند است و این باطل است.
جواب مرحوم علامه:خدا دارای دو نوع علم است,یکی علم ذاتی و ازلی و دیگری علوم جزیی که زاید بر ذات است.شفاعت باعث تغییر در علم ذاتی و ازلی خدا نمی شود بلکه اراده های جزیی و فعلی که زاید بر ذات الهی است تغییر می کند.چون علم خدای سبحان ازلی است اما معلوم های او پیوسته در تغییر است.او از ازل می داند که معلومات چگونه متغیر می شود."کل یوم هو فی شان"الرحمن آیه 29.
همچنین در مورد شفاعت از ازل معلوم خدا است فلان شخص در فلان وقت مشمول شفاعت می شود بدون اینکه اراده ذاتی خدا تغییر کند
اشکال چهارم:از جمله اشکالاتی که وهابیان مطرح میکنند این است که با شفاعت کردن مجرمان متجری و هتاک می شوند و این نقض غرض است.
جواب مرحوم علامه طباطبائی می فرماید:"اولا این سخن با آیاتی که دلالت بر شمول مغفرت و وسعت رحمت خداوند دارد نقض می شود چون در آیات گفته شده خداوند تمام گناهان را می بخشد غیر از شرک که به وسیله توبه بر طرف می شود.ثانیا راه حلی وجود دارد;چون وعده شفاعت زمانی مستلزم تجری می شود:1-نام مجرم و ویزگی اش معین بشود و یا گناهی که با شفاعت بخشیده میشود معین گردد.2-شفاعت در تمام گناهان و در تمام اوقات تاثیر داشته باشد.درحالی که این دو شرط در وعده شفاعت قرار ندارد"
تقریر دیگر این جواب این است:خدای سبحان نه به نحو ایجاب کلی فرموده که هر گناه یا هر گنه کار با شفاعت شافعان بخشوده میشود و نه خصوصیت گناهی که با شفاعت بخشوده میشود روشن فرموده و نه خصوصیت شخص یا گروهی که شفاعت میشوند معین کرده است;بلکه در همه موارد یاد شده به نحو اجمال و ایجاب جزئی سخن گفته است,چنین شفاعتی نه تنها سبب تجری معصیت کار نیست بلکه امید می آورد و زمینه اصلاح امور و جبران گذشته تلخ را فراهم سازد و همواره انسان را بین خوف و رجا نگه داشته.
"در معانی الاخبار(ص112)و بحار الانوار (ج68 ص 176)به نقل از مرحوم ابن بابویه از امیر المومنین-علیه السلام-نقل شده است خداوند سبحان چند چیز را مخفی کرده است:
1-قهر خود را در بین معاصی مستور کرد,از این رو بر انسان لازم است از همه معاصی بپرهیزد و هیچ معصیتی را کوچک نشمرد چون نمی داند خداوند با کدام معصیت انسان گنه کار را کیفر می دهد شاید مورد مواخذه همین گناهی باشد که او میخواهد مرتکب شود.
2-مهر خود را در میان اطاعت مخفی کرد,یعنی معلوم نیست کدام اطاعت را قبول کند. از این رو چیزی از اطاعت ها را اعم از واجب و مستحب نباید حقیر شمرد چه بسا همین موافق قبول و رضایتش باشد.
3-ولی خود را بین انسان های ناشناس قرار داد,یعنی معلوم نیست ولی او کیست و در چه لباسی به سر می برد.از این رو کسی حق ندارد دیگری را تحقیر کند شاید آن کس ولی خدا باشد.
4-اجابتش را در بین دعاها مخفی کرد پس نباید دعایی را کوچک شمرد شاید همان باشد که به اجابت می رسد."
شفاعت با چنین خوفی نه تنها تجری نمی آورد بلکه سبب امید و حرکت بنده و واقع شدن او بین خوف و رجا می گردد.
|