سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  السلام علیک یا اباصالح المهدی
تا کی آب بر کوه می ریزد و آن را نرم نمی کند؟تا کی حکمت می آموزید و دلهایتان بر آن نرم نمی شود؟ [عیسی علیه السلام]
کل بازدیدهای وبلاگ
192244
بازدیدهای امروز وبلاگ
17
بازدیدهای دیروز وبلاگ
1
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
السلام علیک یا اباصالح المهدی
مدیر وبلاگ : منصور[35]
نویسندگان وبلاگ :
عاشق[0]

لوگوی وبلاگ
السلام علیک یا اباصالح المهدی
فهرست موضوعی یادداشت ها
ابوبکر . حدیث . روایت . شبهات . شبهات حدیثی . شیعه . صنمی قریش . عمر . لعنت . وهابیت .
بایگانی
مناجات با خدا
شناخت فرقه ضاله وهابیت و نفی عقایدشان
حضرت زهرا-سلام الله علیها-
امام حسین-علیه السلام-
مناسبت ها
اوقات شرعی
لینک دوستان

هیات محبان بقیه الله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
.:: رمز موفقیت ::.
گل نرگس...مهدی فاطمه
ولایت
لاله معروف
زیر آسمان خدا
یعسوب
پخش زنده از حرم امام حسین
پخش زنده از بین الحرمین
پخش زنده از حرم حضرت عباس
سرزمین نور
ته آسمان
انجمن وبلاگ نویسان عاشورایی
دوستداران و عاشقان یوسف فاطمه زهرا
تا جمعه ظهور
کانون وبلاگ نویسان مذهبی
شناخت روستای حداده دامغان
تنها ترین یتیم
نسیم کربلا
تموم هستیه من......انتظار
دست نوشته های یک احمد
عشق واقعی
عــطــر نــرگــس
امید انتظار من
حرف های خودمانی
خدایا یاریم کن
امام معصوم
دایرکتوری وبلاگ های قرآنی
اریستیسکا
یاس کبود
حزب الله
بخوان و بالا برو
حاج عبدالرضا هلالی
طریق خدا
کجایند مردان بی ادعا
شیعه شدگان
نگاه نو
عارفانه ها و عاشقانه های مرحوم دولابی
از شیعه بپرسید
اثبات حقانیت امیر المومنین
سالار شهیدان
راهیان نینوا
هر کی به هر جا رسید با دلش رسید
اعتراض به حملات وحشیانه رزیم غاصب صهیونیستی به غزه
پایگاه اسلامی مناجات
ضیافت آسمانی
زمینه سازی برای بازسازی بقیع
محاکمه
نهج البلاغه
دلتنگ
سربازان ولایت
فدایی سید خراسانی
حمیدرضا فلاح

لوگوی دوستان







اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   منصور  

عنوان متن عید غدیر چهارشنبه 86 دی 5  ساعت 11:37 صبح

مدارک نزول آیه در غدیر:

مفسران ومحدثان اسلامی نزول آیه را در روز غدیر یا آور شده اند.و ما در اینجا به بخشی از این مدارک اشاره می کنیم.و اگر مدارک شیعه را در این مورد,بر مدارک اهل سنت اضافه کنیم,قهرا مساله به عالی ترین حد از "تواتر" می رسد.

علاقه مندان می توانند به کتاب های یاد شده در زیر مراجعه کنند که همگی به قلم دانشمندان اهل سنت نوشته شده است تصریح شده که این آیه در روز "غدیر" نازل گردیده است. مانند:

1- الولایه تالیف طبری (متوفی  310 ه)

2- تفسیر ابن کثیر شامی, (774 ه) ج 2 ص 14

3- تفسیر الدر المنثور سیوطی شافعی, (متوفی 911 ه) ج 2 ص 259 و الاتقان ج 1 ص 31 (طه 1360)

4- تاریخ ابوبکر خطیب بغدادی, (متوفی 43) ج 8 ص 290

5- شیخ الاسلام حموینی در فراید السمطین باب 13

6- خوارزمی, (متوفی 568 ه) در مناقب ص 80 و 94

7- تاریخ ابن کثیر ج 5 ص 2101

8- تذکره سبط ابن جوزی حنفی, (متوفی 654)ص 18

علامه عالی قدر مرحوم امینی در کتاب جاوید الغدیر ج1 ص230 به بعد اقوال و روایات وارد از طریق اهل سنت را که همگی گواهی می دهند که آیه الیوم اکملت در روز غدیر نازل شده است به تفصیل نقل کرده است....اما روایات شیعه درباره شان نزول آیه شریفه در کتاب های مربوط به امامت و در تفاسیر معتبرموجود می باشد.

 

 

آیه سوال عذاب:

سومین آیه ای که پیرامون حادثه "غدیر" نازل شده, آیه "سوال عذاب" است.

توضیح اینکه وقتی پیامبر گرامی اسلام علی-علیه السلام- را به عنوان خلیفه در روز غدیر خم, به خلافت نصب نمود این خبر در اطراف منتشر شد, "نعمان بن حارث فهری" خدمت پیامبر آمد و گفت: ما را به یکتایی خدا دعوت کردی,ما نیز گواهی دادیم,سپس دستور دادی نماز و روزه و حج و زکات انجام دهیم,انجام دادیم,به این اندازه راضی نشدی حتی این جوان را(اشاره به حضرت علی کرد)به جانشینی خود نصب کردی آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از جانب خدا؟

پیامبر فرمود:سوگند به خدایی که خدایی جز او نیست,از جانب خداست.در این موقع نعمان صورت خود را از پیامبر برگردانید و گفت:"اللهم ان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجاره من السماء"(سوره انفال آیه 32)

"خداوندا اگر این سخن حق از جانب تو است سنگی از آسمان بر ما فرود ار"

وقتی سخن او به پایان رسید ناگهان سنگی از آسمان فرود آمد و او را کشت و در این باره آیه های یاد شده در زیر فرود آمد:

"سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع من الله ذی المعارج"(سوره معارج آیات 1 تا 3)

"درخواست کننده درخواست عذاب کرد و واقع شد,این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند از سوی خداوند که دارای فرشتگانی است که به آسمان صعود می کنند"(مجمع البیان ج 5 ص 352)

 

شان نزول آیات یاد شده را مفسران و محدثان شیعهو گروهی از اهل سنت که تعداد آنها به سی نفر می رسد نقل کرده اند که می توان از خصوصیات آنها با مراجعه به کتاب "الغدیر" آگاه شد.(الغدیر ج 1 ص439-246)

شان نزول یاد شده مورد پذیرش علماء اسلام بوده جز اینکه"ابن تیمیه"(لعنه الله علیه) که با خاندان رسالت رابطه خوبی ندارد,در کتاب "منهاج السنه" که به راستی باید آن را "منهاج البدعه" نامید,با طرح اشکالات هفت گانه به انکار و تکذیب آن برخاسته است و مرحوم علامه امینی در نخستین جلد "الغدیر" به مجموع  ایرادهای او پاسخ منطقی داده است و ما به صورت فشرده به نقل اجمالی این پرسش ها و پاسخ ها می پردازیم:

1-     سرگذشت غدیر پس از مراجعت از حجه الوداع بوده است در حالی که در شان نزول دارد که نعمان در "ابطح" خدمت پیامبر رسید و ابطح از آن سرزمین مکه است.

پاسخ:

اولا در روایت سیره حلبی و سبط ابن جوزی و غیره وارد شده است که نعمان در مسجد مدینه حضور پیامبر رسید و این گفنگو را انجام داد.

ثانیا ابطح در لغت عرب به سرزمین شنزار گفته می شود و هر نقطه ای را که سیل از آن عبور می کند "ابطح" می گویند در این مورد مراجعه به کتب لغت کافی است

2-     سوره معارج مکی است و ده سال پیش از حادثه غدیر نازل شده است در این صورت چگونه می تواند ناظر به حادثه ای باشد که پس از غدیر رخ داده است.

پاسخ:

میزان در توصیف سوره های به مکی و مدنی بودن اکثریت آیات هر سوره است چه بسیار سوره هایی است که مکی است ولی بر خی از آیات آن در مدینه نازل شده است و بالعکس و با مراجعه به قرآنهایی که در بلاد عربی چاپ شده و در آغاز هر سوره به مکی و مدنی بودن آن سوره اشاره شده این مطلب روشن می گردد.

 

 

3-     آیه "و اذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجاره من السماء"(سوره انفال آیه 32) پس از جنگ بدر و پیش از حادثه غدیر نازل شده است.

پاسخ:

این اشکال به راستی اشکال کودکانه است زیرا سخن پیرامون نزول این آیه نیست(ناگفته نماند که این آیه پس از جنگ بدر نازل شده است)بلکه سخن درباره آیه"سال سائل بعذاب واقع" است و نزول آیه نخست پس از حادثه ارتباطی به نزول دومی در آن مقطع ندارد.

4-     وجود پیامبر به حکم آیه"و ما کان الله لیعذبهم و انت فهیم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون"(سوره مبارکه انفال آیه شریفه 33 خداوند هرگز آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنها هستی و همچنین خداوند آنان را عذاب نمی کند در حالی که استغفار کنند)امان از عذاب است با وجود پیامبر عذاب نازل نمی شود.

پاسخ:

سیاق آیه حاکی است که مقصود عذابی است که گروهی را نابود سازد بسان عذابهایی که قرآن د ر تاریخ پیامبران یادآور می شود,نه عذاب یک فرد آن هم به درخواست خود وگرنه تاریخ گواهی می دهد که افرادی با نفرین پیامبر هلاک شدند مانند"اسود بن مطلب"و "مالک بن طلاله" و غیره....

5-     اگر چنین حادثه ای رخ داده باشد باید بسان سرگذشت "اصحاب فیل" معروف گردد.

پاسخ:

خادثه ای که مربوط به یک فرد تعلق دارد با آنچه که مربوط به یک جکعین انبوه است فرق روشنی دارد,گذشته بر این برای نقل سرگذشت دومی سعی فراوان وجود داشت در حالی که درباره فضائل امام سعی بر اخفای آن بود با این وضع اگر سی دانشمند مبرز آنرا نقل کرده اند باید آن را مربوط به عنایت الهی دانست که از این طریق به حفظ حجت خود پرداخته است.

 

6-     نعمان طبق شان نزول,اصول پنج گانه را پذیرفته بود در این صورت چگونه بر او عذاب فرو آمد؟

پاسخ:

شان نزول حاکی است که او نه تنها در برابر پیامبر تسلیم نبود بلکه تسلیم خود را در برابر خدا نیز از دست داده بودزیراگفت: اگر نصب علی بر خلافت از جانب خداست عذابی بر او فرو آید,چه ارتدادی بالاتر از این.

7-     در کتابهای مربوط به ضبط اسامی صحابه نامی از نعمان بن حارث نیست.

پاسخ:

تعداد یاران پیامبر بیش از آن است که در کتاب ها و تراجم آمده است و کسانی که به تاریخ صحابه پرداخته اند هر کدام به اندازه اطلاعات خود توانسته است اسامی گروهی را ضبط کند و مراجعه به مقدمه کتابهای "الاستیعاب" و "اسدالغابه" و "والاصایه" و استدرکهایی که بر این کتاب ها نوشته شده است روشنگر این مطلب است.(الغدیر ج 1 ص 248 الی 266)


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   منصور  

عنوان متن روز عرفه سه شنبه 86 آذر 27  ساعت 7:27 عصر

 

دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.

 

 

عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می کنند و به دعا و نیایش میپردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز میگردند و وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است

حضرت آدم (ع) در عرفات:

فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحیمْ
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن بسوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.
طبق روایت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:
ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟
ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.
ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه توبه کنم؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل بهنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
« سبحانک اللهم و بحمدک لا اله الا انت عملت سوء و ظلمت نفسی و اعترفت بذنبی اغفر لی انک انت الغفور الرحیم »

آدم (ع) تا بهنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می ریخت، وقتیکه آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت....


حضرت ابراهیم (ع) در عرفات
در صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) نیز آموخت و حضرت ابراهیم (ع) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

پیامبر اسلام (ص) در عرفات
و نیز دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای میثاق و پیمانهای متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.
و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:
...... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی میشود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.
......... من در میان شما دو چیز بیادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.
هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست آورده باشد.....


 

 

صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (ع)
حضرت سیدالشهدا، امام حسین (ع) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند، و روی به دامن «کوه رحمت» نهادند و در سمت چپ کوه روی به کعبه، همایشی تشکیل دادند، که موضوع آن بمناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود و فهرست مطالب آن عبارت بودند از:
1ـ شناخت خدا و صفات الهی.
2ـ شناخت خود یا خودشناسی.
3ـ شناخت جهان.
4ـ شناخت آخرت.
5ـ شناخت پیامبران.
6ـ خودسازی با صفات الهی.
7ـ پرورش نفس با کمالات الهی.
8ـ توبه و بازگشت به خدای مهربان.
9ـ دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار.
10ـ فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا.
11ـ شناخت و درخواست بهترین مسئلت ها.
12ـ تبدیل خود پرستی نفس به خدا پرستی.
13ـ تبدیل خود برتر بینی نفس به تواضع و فروتنی.
14ـ تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیر خواهی.
15ـ تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.

برگزیده ی دعای امام حسین (ع) در عرفه :

1ـ ستایش حق تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری بپای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را بسرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت.......
 
2ـ تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا بسوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم بسوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم.......
 
3ـ خود شناسی:
 
و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را بخودم وا نگذاشتی........
 
4ـ راز آفرینش انسان:
ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم بدنیا آوردی. و  در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را بجانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی........
 
5ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:
تا اینکه با گوهر سخن مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا اینکه فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی.......


 

 

 
6ـ نعمتهای خداوند:
آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من. و باحسان عمیم خود نسبت به من، تا اینکه همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی......
 
7ـ شهادت به بیکرانی نعمت های الهی:
الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم
و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است......
 
8ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:
گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد...........
 
9ـ ستایش خدای یگانه:
معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم:
حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد.....
 
10ـ خواسته های یک انسان متعالی:
خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت بمن عطا فرما!
 
11ـ سپاس به تربیت های الهی:
خداوندا! ستایش از آن تست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار تست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. بخاطر لطفی که به من داشتی والا......
 
12ـ نیازهای تربیتی از خدا:
و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار.............
 
13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:
خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانیکه مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتیکه تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟
 
14ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:
ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحق و یعقوب، و ای پروردگار جبرئیل، مکائیل و اسرائیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان......
 
15ـ تو پناهگاه منی:
تو پناهگاه منی، بهنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   منصور  

عنوان متن شفاعت مردگان جمعه 86 آذر 16  ساعت 4:29 عصر

 

از جمله شافعان مردگان هستند.

ابن تیمیه می گوید:درخواست شفاعت از مردگان بدعت است و ابن عبدالوهاب و صنعانی می گویند:چنین شفاعتی کفر و شرک است. از دیدگاه ابن تیمیه درباره طلب شفاعت از پیامبران و صالحان و ... مجوزی برای ما صادر نشده است که به میت بگوییم "ادع لنا"(برایمان دعا کن) "اسال لنا ربک"(برای ما از خداوند مسالت نما) در این رابطه احدی از صحابه و تابعان چیزی نقل نکرده و هیچ یک از ائمه چهارگانه اهل سنت ما را امر به چنین طلبی نکرده اند و در این مورد حدیثی هم نیامده است.

پاسخ:اگر منع و حرمت طلب شفاعت از اموات به جهت این باشد که اصلا خطاب کردن به معدوم_بر فرضی که انسان بعد از مرگ نابود می شود_محال است,می گوییم:پیامبر اسلام و سایر پیامبران بعد از مرگ زنده هستند و سخنان انسان های زنده را می شنوند و جواب آنها را می دهند و سلام کسی که بر آنان درود می فرستد,به ایشان می رسد و علم پیامبر بعد از فوتش,همانند علم او در دوران حیاتش است. و تمام اعمال امت بر او عرضه میشود و او برای گناهان آنان طلب آمرزش می کند و این چیزی است که عالمان و متکلمان بدان تصریح دارند,انکار چنین چیزی برای هیچ کس امکان ندارد.

سهمودی(عالم شافعی) می گوید:شکی در حیات روحانی پیامبر اعظم بعد از فوت او نیست و نیز سایر پیامبران در قبر های خود زنده هستند و حیات آنان کامل تر از حیات شهدایی است که خداوند از آن خبر داده است.(و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون)

از طرفی پیامبر ما,سرور شهیدان است و اعمال آنان با ترازوی اعمال او سنجیده می شود.رسول گرامی اسلام فرموده است:علم من بعد از وفاتم,همانند علم من در دوران حیاتم در دنیا است.

ابن ماجه به سند حسن-چنان که منذری هم گفته است-از ابی الدردا نقل می کند:پیامبر فرمود:روز جمعه بر من زیاد درود فرستید,چون آن درود در نظرگاه ملائکه است و آنها شاهد آن درود هستند و کسی نیست که بر من درود بفرستد,مگر آنکه بعد از فراغت از آن درود او بر من عرضه می شود.ابی الدرداء میگوید:به پیمبر عرض کردم:بعد از وفات شما چگونه است؟فرمود:بعد از مرگ خداوند بر زمین حرام کرد که اجساد انبیا را از بین ببرد.

پیامبر خدا زنده است و نزد خدا روزی دارد.

بر طبق این دلایل حیات بدن های پیامبران همانند حالت دنیاست اما بی نیاز از خوراک,آنان دارای قدرتی اند که توان نفوذ در این عالم را دارند.(وفاء الوفاء ج 4,ص 1349)

و قسطانی گوید:شکی نیست که حیات پیامبران ثابت و مشخص است و پیامبر ما از سایر پیامبران افضل است در این صورت حیاتشان هم کامل تر از سایرین خواهد بود.(المواهب اللدنیه ج3 ص413)

آیا امکان دارد که بگوییم:شفاعت و طلب دعا از پیامبر اکرم بدعت یا کفر و شرک است؟تنها باید گفته شود بر آنان واجب است نظری دوباره بر گفتار خود بیندازند و در احادیث و کلمات پزوهشگران جست و جو کنند تا بفهمند سخنانی که به زبان رانده و در نوشتارهای خود ثبت کرده اند از دایره علم و تحقیق به دور است و آرایی که در این زمینه داده اند دلالت بر کمی معلومات و فهم کوتاه آن ها از اصول و مبانی خودشان است.


  نظرات شما  ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شبهات حدیثی
شروع دوباره وبلاگ
شفاعت انبیا
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ